چرندیات من حراف

آخرین مطالب

امکانات وب

روزانه زندگیم

تمام امروز فقط وقتی از سرویس پیاده میشدم دیدمت....بعدشم تو کتابخونه که نشسته بودی میخوندی یه لحظه دیدمت...احساس کردم برگشتی نگاه کردی ببینی کیه...منم یه جوری برخورد کردم ک انگار اصلا مهم نیستی....فقط خدا میدونه چقدر مهمی.... میدونی چقدر لباس سفید و چرندیات من حراف...ادامه مطلب

ما را در سایت چرندیات من حراف دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamolihayman بازدید : 44 تاريخ : جمعه 12 آبان 1396 ساعت: 15:51

روزی که ساکتم

من همون دختر چشم مشکیم که خیلی مظلوم از پشت شیشه عینکش قایمکی نگاهت میکنه..... همون دختر چشم مشکی که دوست داره یه بهونه واسه حرف زدن برات پیدا کنه....اما چه بهونه ای وجود داره که من بتونم با چشم مشکی سال بالایم صحبت کنم.... امروز در مظلوم ترین قالب چرندیات من حراف...ادامه مطلب

ما را در سایت چرندیات من حراف دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamolihayman بازدید : 49 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت: 20:57

قضاوت

امان از قضاوتهای بیجا.....

کاری که مردم ما خوب توش توانایی دارن....

قضاوت قضاوت قضاوت....

چقدر متاسف شدم.....

اینقدر بچگانه فکر کردن....هه....

بعضیا فقط قد میکشن....عقل اما نه....

+ نوشته شده توسط از یاد رفته در سه شنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۶ و ساعت 18:50 |

چرندیات من حراف...

ما را در سایت چرندیات من حراف دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamolihayman بازدید : 57 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت: 20:57

منه گم شده

یهو ب خودت میای میبینی دیگه مثل قبل بهش علاقه نداری.... مثل قبل نیس هیچی.... دارم سغی میکنم فراموشش کنم.... مگه نه اینکه خدا برام کافیه؟؟ مطمئنم اون یه روز پشیمون میشه... اما مهم نیست... خدا ک هست ارامش هست... جمعه رفتیم پارک قند خون و فشار خون گرفت چرندیات من حراف...ادامه مطلب

ما را در سایت چرندیات من حراف دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamolihayman بازدید : 46 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت: 20:57

لعنت ب زمانایی که

کیفت کنار ما بود من کیک میخوردم...تو اومدی از کیفت یه چیزی برداری من داشتم با قاشق کیک میخوردم....یهو وقتی تو اومدی کنارمون از استرس شدید دستم ب وضوح میلرزید و قاشق داشتم از دستم میفتاد...فک کنم اون همکلاسیه پسرت دید دستمو و لرزشو...ز ک کنارم بود دی چرندیات من حراف...ادامه مطلب

ما را در سایت چرندیات من حراف دنبال می کنید

برچسب : زمانایی, نویسنده : mamolihayman بازدید : 54 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت: 20:57

این روزای بد

میدونم میبینی که زیر چشمی نگاهت میکنم..... میدونم میبینی که هر جا میری منم دنبالت میام....میدونم....میدونم دیدی که همش تو کتابخونه ام بخاطر تو.... میدونم حسمو.فهمیدی....خیلی تلاش کردم ....اما همش ضایع بازی در اوردم.... حالم بده....بهت حس دارم ولی تو چرندیات من حراف...ادامه مطلب

ما را در سایت چرندیات من حراف دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamolihayman بازدید : 54 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1396 ساعت: 21:50

حسرت

نمیدونم چیکار کنم.... خیلی گیجم....وقتی از از پشت داشتم میومدم یهودیدم توهم اونجا وایستادی...لبخند نشست رو لبم....اما وقتی نزدیکت شدم دیدم داری با یه دختر حرف میزنی....اونم داشت گریه میکرد و تو دل داریش میدادی....وقتی ناخواسته با حالت وحشتناک جدی نگ چرندیات من حراف...ادامه مطلب

ما را در سایت چرندیات من حراف دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamolihayman بازدید : 69 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1396 ساعت: 21:50

روزانه های من

سخت حالم بده....حال این روزام خیلی بده....دلگیرم از همه....تو منو از خودت دور میکنی....نمیدونم شاید من مثله بقیه دخترا دانشگاه نباشم....ادمه جدیم اما خدای بالا سرم خبر داره از همه اونایی که میبینی مهربون ترم....وضع مالیم مثل اونا نیست....درست....اما چرندیات من حراف...ادامه مطلب

ما را در سایت چرندیات من حراف دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamolihayman بازدید : 61 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1396 ساعت: 21:50

ام المصائب

چقدر ام المصائب حامد همایون قشنگه....

ارومم....بی قراریم تموم شده....

خیلی وقت از خدا غافل شدم....دیگه وقتش برگردم سمتش....

همه چیزو میسپارم دست خودش.....ایشالله مصلحت اون با حرف دل من یکیه....خدا بزرگه....

توکل برخدا....

خداااااا خیلی دوست دارممممم....

عاشقتممممم رفیققققق....

خدا ممنون ک پشتمیییی....

خدا خیلی بامرامیییی

+ نوشته شده توسط از یاد رفته در پنجشنبه بیستم مهر ۱۳۹۶ و ساعت 17:48 |

چرندیات من حراف...

ما را در سایت چرندیات من حراف دنبال می کنید

برچسب : المصائب, نویسنده : mamolihayman بازدید : 59 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1396 ساعت: 21:50